باز هم نوزده آذر اومد
مصادف شد با هفتم مادربزرگ که آقایی زحمتش کشید..
خدا رحمت کنه ،
سیزده آذر 95 اولین باری بود که مادربزرگ دیدم، روزی بود که رفتیم گروه خون..
کی فکرشو میکرد هفت سال بعد مادربزرگ سیزده آذر فوت میکنه
برچسب : نویسنده : manoyar95 بازدید : 21
برچسب : نویسنده : manoyar95 بازدید : 50
1402 چقدر روزا زود میگذره... 1401، 1400 یادم نمیاد
23 مرداد امساله خاله شدم...
امشب پسرم مریضه، تب داره و گلود رد... خابم دارم چون دیشب تب داست خوب نخابیدم
گوشی ساعت گذاشتم خر بووف
برچسب : نویسنده : manoyar95 بازدید : 54
برچسب : نویسنده : manoyar95 بازدید : 45
درشکفتن جشن نوروز برای خودمون و همه در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم، سال نو مبارک
همینقدر خشک و بی روح تحویل شد
مرسی خدا بابت همه چی
تنبلا خواب خرگوشی رفتن، من موندم و بارون و پنجره
هفتمین ماهگرد...برچسب : نویسنده : manoyar95 بازدید : 91
آخرین جمعه دی ماه.. با آقامون و بچه ها رفتیم نمایشگاه، یهویی
خوش گذشت هرچند بقیه دعوا کردن.. فک کنم تقصیر من بود
منم دل نداشتم تنهایی بفرستمش، پایه همیشگی شم هرجا بره، چه تو بارداری چه دوتا بچه
هفتمین ماهگرد...برچسب : نویسنده : manoyar95 بازدید : 52
دختر قشنگمون فاطمه زهرا، شنبه 16بهمن ماه ساعت 12.5 بامداد به دنیا اومد....قشنگمون قرار بود چهارشنبه به دنیا بیاد ولی یکمی شیطونی کردو زودتر اومد، کلا بچه بی دردسری بود برامون، بدون دوا و دارو اومد تو دلم، نه ماه بارداری هم زود تموم شد، زایمان راحتی هم داشتم..فقط حیف که کرونا نزاشت بقیه پیشمونباشن، برنامه ریزی هامون بهم خورد..اینکه تو بارداری ناز میکردم بعد زایمان اونجا نمیام اینکار نمیکنم و بچه مو نمیدم بهتون و... هفتمین ماهگرد...
برچسب : نویسنده : manoyar95 بازدید : 102
برچسب : نویسنده : manoyar95 بازدید : 100
برچسب : نویسنده : manoyar95 بازدید : 106
جمعه بیست نه اذر عقد آجی جونم بود..انشالله خوشبخت باشن وبه پای هم پیرشن..
اینم شاعری همسر جانم.. حیف ننویسمش..
دلم برات تنگ میشه*وقتی ازت دور میشم
نبضم مثل یه آهنگ میشه*وقتی ازت دورم*حسم میگه زهرا جانم*کجایی جان جانانم*دلم میخاد عمری*کنار تو یارم بمانم*
هفتمین ماهگرد...برچسب : نویسنده : manoyar95 بازدید : 126