عروسی من و عشقم نهم اسفند نود هفت

ساخت وبلاگ
امشب عروسیمون بود.. بهترین شبی که انگار تو پنج دقیقه تموم شد...صبح ساعت هفت نوبت ارایشگاه داشتم..بازنگ یارم بیدار شدم..ولی یارم دیر رسید دنبالم..و ساعت نه رفتم ارایشگاه...ارایشگرهم شاکی شد که من دوتا عروس داشتم به یکی نه نوبت دادم..تو بشین..خلاصه کارمو ساعت دوازده شروع کرد..موهامم تو نیم ساعت یه چیز ساده درست کرد..واقعا وقت نبود..شش ماه فقط تو اینترنت دنبال مدل مو بودم اخرش چی شد...خلاصه چهار حاضر شدم..رفتم برای عکس..زیاد عکس نگرفتیم ولی یخ کردیم از سرما... هوا ابری بود...یارم کتشو داد بپوشم گرم بشم..که از همون صحنه عکس گرفتیم..و شد عکس شاسی مون...ساعچ هشت رفتیم تالار..اولش اتیش بازی قشنگی داشت فشفششه ها قشنگ بودن..اصلا هر کاری که از قبل واسش برنامه ریزی کردیم خوب شدمثل رقص تانگو مون..بعد هم یه رقص دونفره و رقص با مادراو و مراسم طلا..و شام و حناا..خیلی زود تموم شد

الانم هنوز بیدارم یارم ناز خابیده اب دهنشم زده بیرون خخ..منم لباسم عوض کردم موهامو شستمو سشوار کشیدم ساعت سد پنج.ـخدا کنه یار صبح زود بیدارم نکنه لالا دارم

 

هفتمین ماهگرد...
ما را در سایت هفتمین ماهگرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoyar95 بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 21:48